ای پسر من، تعلیم مرا فراموش مکن و دل تو اوامر مرا نگاه دارد، | ۱ 1 |
בְּ֭נִי תֹּורָתִ֣י אַל־תִּשְׁכָּ֑ח וּ֝מִצְוֹתַ֗י יִצֹּ֥ר לִבֶּֽךָ׃ |
زیرا که طول ایام وسالهای حیات و سلامتی را برای تو خواهدافزود. | ۲ 2 |
כִּ֤י אֹ֣רֶךְ יָ֭מִים וּשְׁנֹ֣ות חַיִּ֑ים וְ֝שָׁלֹ֗ום יֹוסִ֥יפוּ לָֽךְ׃ |
زنهار که رحمت و راستی تو را ترک نکند. آنها را بر گردن خود ببند و بر لوح دل خودمرقوم دار. | ۳ 3 |
חֶ֥סֶד וֶאֱמֶ֗ת אַֽל־יַעַ֫זְבֻ֥ךָ קָשְׁרֵ֥ם עַל־גַּרְגְּרֹותֶ֑יךָ כָּ֝תְבֵ֗ם עַל־ל֥וּחַ לִבֶּֽךָ׃ |
آنگاه نعمت و رضامندی نیکو، درنظر خدا و انسان خواهی یافت. | ۴ 4 |
וּמְצָא־חֵ֖ן וְשֵֽׂכֶל־טֹ֑וב בְּעֵינֵ֖י אֱלֹהִ֣ים וְאָדָֽם׃ פ |
به تمامی دل خود بر خداوند توکل نما و بر عقل خود تکیه مکن. | ۵ 5 |
בְּטַ֣ח אֶל־יְ֭הוָה בְּכָל־לִבֶּ֑ךָ וְאֶל־בִּֽ֝ינָתְךָ֗ אַל־תִּשָּׁעֵֽן׃ |
در همه راههای خود او را بشناس، و اوطریقهایت را راست خواهد گردانید. | ۶ 6 |
בְּכָל־דְּרָכֶ֥יךָ דָעֵ֑הוּ וְ֝ה֗וּא יְיַשֵּׁ֥ר אֹֽרְחֹתֶֽיךָ׃ |
خویشتن را حکیم مپندار، از خداوند بترس و از بدی اجتناب نما. | ۷ 7 |
אַל־תְּהִ֣י חָכָ֣ם בְּעֵינֶ֑יךָ יְרָ֥א אֶת־יְ֝הוָ֗ה וְס֣וּר מֵרָֽע׃ |
این برای ناف تو شفا، وبرای استخوانهایت مغز خواهد بود. | ۸ 8 |
רִ֭פְאוּת תְּהִ֣י לְשָׁרֶּ֑ךָ וְ֝שִׁקּ֗וּי לְעַצְמֹותֶֽיךָ׃ |
از مایملک خود خداوند را تکریم نما و از نوبرهای همه محصول خویش. | ۹ 9 |
כַּבֵּ֣ד אֶת־יְ֭הוָה מֵהֹונֶ֑ךָ וּ֝מֵרֵאשִׁ֗ית כָּל־תְּבוּאָתֶֽךָ׃ |
آنگاه انبارهای تو به وفورنعمت پر خواهد شد، و چرخشتهای تو از شیره انگور لبریز خواهد گشت. | ۱۰ 10 |
וְיִמָּלְא֣וּ אֲסָמֶ֣יךָ שָׂבָ֑ע וְ֝תִירֹ֗ושׁ יְקָבֶ֥יךָ יִפְרֹֽצוּ׃ פ |
ای پسر من، تادیب خداوند را خوار مشمار، و توبیخ او را مکروه مدار. | ۱۱ 11 |
מוּסַ֣ר יְ֭הוָה בְּנִ֣י אַל־תִּמְאָ֑ס וְאַל־תָּ֝קֹ֗ץ בְּתֹוכַחְתֹּֽו׃ |
زیرا خداوند هرکه را دوست داردتادیب مینماید، مثل پدر پسر خویش را که از اومسرور میباشد. | ۱۲ 12 |
כִּ֤י אֶ֥ת אֲשֶׁ֣ר יֶאֱהַ֣ב יְהוָ֣ה יֹוכִ֑יחַ וּ֝כְאָ֗ב אֶת־בֵּ֥ן יִרְצֶֽה׃ |
خوشابحال کسیکه حکمت را پیدا کند، و شخصی که فطانت را تحصیل نماید. | ۱۳ 13 |
אַשְׁרֵ֣י אָ֭דָם מָצָ֣א חָכְמָ֑ה וְ֝אָדָ֗ם יָפִ֥יק תְּבוּנָֽה׃ |
زیرا که تجارت آن از تجارت نقره ومحصولش از طلای خالص نیکوتر است. | ۱۴ 14 |
כִּ֤י טֹ֣וב סַ֭חְרָהּ מִסְּחַר־כָּ֑סֶף וּ֝מֵחָר֗וּץ תְּבוּאָתָֽהּ׃ |
ازلعلها گرانبهاتر است و جمیع نفایس تو با آن برابری نتواند کرد. | ۱۵ 15 |
יְקָ֣רָה הִ֭יא מִפְּנִיִּים (מִפְּנִינִ֑ים) וְכָל־חֲ֝פָצֶ֗יךָ לֹ֣א יִֽשְׁווּ־בָֽהּ׃ |
بهدست راست وی طول ایام است، و بهدست چپش دولت و جلال. | ۱۶ 16 |
אֹ֣רֶךְ יָ֭מִים בִּֽימִינָ֑הּ בִּ֝שְׂמֹאולָ֗הּ עֹ֣שֶׁר וְכָבֹֽוד׃ |
طریقهای وی طریقهای شادمانی است و همه راههای وی سلامتی میباشد. | ۱۷ 17 |
דְּרָכֶ֥יהָ דַרְכֵי־נֹ֑עַם וְֽכָל־נְתִ֖יבֹותֶ֣יהָ שָׁלֹֽום׃ |
به جهت آنانی که او را بهدست گیرند، درخت حیاتاست وکسیکه به او متمسک میباشد خجسته است. | ۱۸ 18 |
עֵץ־חַיִּ֣ים הִ֭יא לַמַּחֲזִיקִ֣ים בָּ֑הּ וְֽתֹמְכֶ֥יהָ מְאֻשָּֽׁר׃ פ |
خداوند به حکمت خود زمین را بنیاد نهاد، و به عقل خویش آسمان را استوار نمود. | ۱۹ 19 |
יְֽהוָ֗ה בְּחָכְמָ֥ה יָֽסַד־אָ֑רֶץ כֹּונֵ֥ן שָׁ֝מַ֗יִם בִּתְבוּנָֽה׃ |
به علم او لجهها منشق گردید، و افلاک شبنم رامی چکانید. | ۲۰ 20 |
בְּ֭דַעְתֹּו תְּהֹומֹ֣ות נִבְקָ֑עוּ וּ֝שְׁחָקִ֗ים יִרְעֲפוּ־טָֽל׃ |
ای پسر من، این چیزها از نظر تودور نشود. حکمت کامل و تمیز را نگاه دار. | ۲۱ 21 |
בְּ֭נִי אַל־יָלֻ֣זוּ מֵעֵינֶ֑יךָ נְצֹ֥ר תֻּ֝שִׁיָּ֗ה וּמְזִמָּֽה׃ |
پس برای جان تو حیات، و برای گردنت زینت خواهد بود. | ۲۲ 22 |
וְיִֽהְי֣וּ חַיִּ֣ים לְנַפְשֶׁ֑ךָ וְ֝חֵ֗ן לְגַרְגְּרֹתֶֽיךָ׃ |
آنگاه در راه خود به امنیت سالک خواهی شد، و پایت نخواهد لغزید. | ۲۳ 23 |
אָ֤ז תֵּלֵ֣ךְ לָבֶ֣טַח דַּרְכֶּ֑ךָ וְ֝רַגְלְךָ֗ לֹ֣א תִגֹּֽוף׃ |
هنگامی که بخوابی، نخواهی ترسید و چون دراز شوی خوابت شیرین خواهد شد. | ۲۴ 24 |
אִם־תִּשְׁכַּ֥ב לֹֽא־תִפְחָ֑ד וְ֝שָׁכַבְתָּ֗ וְֽעָרְבָ֥ה שְׁנָתֶֽךָ׃ |
از خوف ناگهان نخواهی ترسید، و نه از خرابی شریران چون واقع شود. | ۲۵ 25 |
אַל־תִּ֭ירָא מִפַּ֣חַד פִּתְאֹ֑ם וּמִשֹּׁאַ֥ת רְ֝שָׁעִ֗ים כִּ֣י תָבֹֽא׃ |
زیرا خداوند اعتماد تو خواهد بود و پای تو را از دام حفظ خواهد نمود. | ۲۶ 26 |
כִּֽי־יְ֭הוָה יִהְיֶ֣ה בְכִסְלֶ֑ךָ וְשָׁמַ֖ר רַגְלְךָ֣ מִלָּֽכֶד׃ |
احسان را ازاهلش باز مدار، هنگامی که بجا آوردنش در قوت دست توست. | ۲۷ 27 |
אַל־תִּמְנַע־טֹ֥וב מִבְּעָלָ֑יו בִּהְיֹ֨ות לְאֵ֖ל יָדֶיךָ (יָדְךָ֣) לַעֲשֹֽׂות׃ |
به همسایه خود مگو برو وبازگرد، و فردا به تو خواهم داد، با آنکه نزد توحاضر است. | ۲۸ 28 |
אַל־תֹּ֘אמַ֤ר לְרֵעֶיךָ (לְרֵֽעֲךָ֨ ׀) לֵ֣ךְ וָ֭שׁוּב וּמָחָ֥ר אֶתֵּ֗ן וְיֵ֣שׁ אִתָּֽךְ׃ |
بر همسایه ات قصد بدی مکن، هنگامی که او نزد تو در امنیت ساکن است. | ۲۹ 29 |
אַל־תַּחֲרֹ֣שׁ עַל־רֵעֲךָ֣ רָעָ֑ה וְהֽוּא־יֹושֵׁ֖ב לָבֶ֣טַח אִתָּֽךְ׃ |
باکسیکه به تو بدی نکرده است، بیسبب مخاصمه منما. | ۳۰ 30 |
אַל־תָּרֹוב (תָּרִ֣יב) עִם־אָדָ֣ם חִנָּ֑ם אִם־לֹ֖א גְמָלְךָ֣ רָעָֽה׃ |
بر مرد ظالم حسد مبر وهیچکدام از راههایش را اختیار مکن. | ۳۱ 31 |
אַל־תְּ֭קַנֵּא בְּאִ֣ישׁ חָמָ֑ס וְאַל־תִּ֝בְחַ֗ר בְּכָל־דְּרָכָֽיו׃ |
زیراکج خلقان نزد خداوند مکروهند، لیکن سر او نزدراستان است، | ۳۲ 32 |
כִּ֤י תֹועֲבַ֣ת יְהוָ֣ה נָלֹ֑וז וְֽאֶת־יְשָׁרִ֥ים סֹודֹֽו׃ |
لعنت خداوند بر خانه شریران است. اما مسکن عادلان را برکت میدهد. | ۳۳ 33 |
מְאֵרַ֣ת יְ֭הוָה בְּבֵ֣ית רָשָׁ֑ע וּנְוֵ֖ה צַדִּיקִ֣ים יְבָרֵֽךְ׃ |
یقین که مستهزئین را استهزا مینماید، اما متواضعان رافیض میبخشد. | ۳۴ 34 |
אִם־לַלֵּצִ֥ים הֽוּא־יָלִ֑יץ וְלַעֲנִיִּים (וְ֝לַעֲנָוִ֗ים) יִתֶּן־חֵֽן׃ |
حکیمان وارث جلال خواهند شد، اما احمقان خجالت را خواهند برد. | ۳۵ 35 |
כָּ֭בֹוד חֲכָמִ֣ים יִנְחָ֑לוּ וּ֝כְסִילִ֗ים מֵרִ֥ים קָלֹֽון׃ פ |